نظريه گزل

نظریه گزل به عنوان یک نظریه بلوغ-توسعه شناخته می شود. این اساس تقریباً هر نظریه دیگری در مورد توسعه انسانی پس از Gesell است. در اوایل قرن بیستم، دکتر گزل الگوهایی را در نحوه رشد کودکان مشاهده و مستند کرد، و نشان داد که همه کودکان از توالی های مشابه و قابل پیش بینی عبور می کنند، اگرچه هر کودک در این توالی ها با سرعت یا سرعت خاص خود حرکت می کند.

این فرآیند از دو عامل داخلی و خارجی تشکیل شده است. عوامل درونی شامل ژنتیک، خلق و خو، شخصیت، سبک های یادگیری و همچنین رشد جسمی و ذهنی است. به طور همزمان، رشد نیز تحت تأثیر عواملی مانند محیط، پیشینه خانوادگی، شیوه های فرزندپروری، تأثیرات فرهنگی، شرایط سلامتی و تجربیات اولیه با همسالان و بزرگسالان قرار می گیرد. گزل اولین نظریه پردازی بود که مراحل رشد را به طور سیستماتیک مطالعه کرد و اولین محققی بود که نشان داد سن رشد کودک (یا مرحله رشد) ممکن است با سن تقویمی او متفاوت باشد.

مارپیچ چرخه ای

گزل تاکید کرد که رشد همیشه در یک الگو از طریق مراحل یا توالی های قابل پیش بینی پیشرفت می کند. رشد متوالی از درون جنین آغاز می شود و پس از تولد ادامه می یابد. در حالی که یک فرد با سرعت خودش این مراحل را طی می کند، توالی یکسان باقی می ماند. به گفته Gesell، رشد را می توان به عنوان یک مارپیچ چرخه ای در نظر گرفت. هر چرخه مارپیچ شامل زمان لازم برای حرکت در شش مرحله یا افزایش نیم ساله است. توجه داشته باشید که زمان تکمیل یک چرخه از شش مرحله در اوایل زندگی بسیار سریع است و با افزایش سن کندتر می شود. چرخه های رشد Gesell به شش مرحله کاملاً تعریف شده تقسیم می شود که در طول زندگی تکرار می شود. یک چرخه شامل مراحل زیر است: هموار، شکستن، مرتب سازی، درونی شدن، بسط، و عصبی “مناسب با هم”. شکل زیر چرخه های توسعه را ببینید.

تحقیقات گزل روندهای هنجاری را برای چهار حوزه رشد و توسعه، یعنی (1) حرکتی، (2) سازگاری (شناختی)، (3) زبان، و (4) رفتار شخصی-اجتماعی ایجاد کرد. این برنامه‌های رشد که در ابتدا به‌عنوان برنامه‌های رشد Gesell در سال 1925 منتشر شد، که اخیراً در سال 2010 به‌روزرسانی شده‌اند، همچنان در خدمت و راهنمایی متخصصان اطفال و روانشناسان در سراسر جهان هستند.

در اوایل قرن بیستم، روانشناس بالینی و متخصص اطفال، آرنولد گزل، نظریه ای را در مورد رشد کودک ارائه کرد، بر اساس

مشاهدات کودکانی که از الگوهای رفتاری عادی و استثنایی پیروی می کردند. او مشاهداتی را از بدو تولد تا بزرگسالی انجام داد.

این تحقیق بر آنچه ما در مورد نقاط عطف رشد می دانیم تأثیر گذاشت.

اصول کلیدی نظریه بلوغ گزل:

کودکان از طریق توالی های مشابه و قابل پیش بینی رشد می کنند. با این حال، Gesell متوجه شد که آنها این کار را با سرعت خود انجام دادند و پیشنهاد داد

این رشد قبل از تولد کودک شروع می شود.
سرعتی که فرد از طریق دنباله ها رشد می کند تحت تأثیر عوامل درونی مانند جسمی و ذهنی است

رشد و ژنتیک
او با نظریه پردازانی که معتقد بودند توسعه صرفاً به عوامل محیطی بستگی دارد، مخالف بود.
اگر کودکی دچار تاخیر در رشد شد که به گفته گزل، به دلیل وراثت است.
تنها زمانی باید به کودک آموزش داد که وظایف خود را انجام دهد که از نظر جسمی و ذهنی آماده انجام آن باشد. آموزش انجام کاری به کودک

که قبل از سن رشد آنها آسیب بیشتری به آنها وارد می کند.

کاربرد نظریه بلوغ گزل:

کودکان طیف وسیعی از رفتارها را در چرخه نشان می دهند.

18 ماهگی تا 4 و نیم سال: کودک کج خلقی را تجربه می کند. آنها آسان‌تر می‌شوند، اما مرحله را با تجربه به پایان می‌رسانند

طغیان های عاطفی

5 تا 8 سالگی: کودک نسبت به شخصیت خود اطمینان بیشتری پیدا می کند و می تواند دوست پیدا کند. طبق این نظریه، در سن 7 سالگی کودک

ترسناک می شود، اما آنها صحنه را به عنوان بچه های بیرونی به پایان می برند.

9 تا 17 سال: کودک در طول سال های فرد، نگرانی ها و اضطراب های زیادی را نشان می دهد، اما در سال های زوج 12،

14 و 16 مثبت تر و پرانرژی تر هستند.

انتقادات به نظریه بلوغ گزل:

روانشناسانی مانند پیاژه استدلال می کنند که کودک بیشتر تحت تأثیر محیطی است که در آن زندگی می کند. تحقیقات جدیدتر نشان داده است که نقاط عطف Gesell نادرست است. اکنون می دانیم که نوزادان می توانند اجسام متحرک را در یک ساعت دنبال کنند

سن کمتر از آن چیزی که گزل فکر می کرد.
گزل فقط از والدین سفیدپوست طبقه متوسط ​​و فرزندانشان در نمونه خود استفاده کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *